کد مطلب:301680 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:225

اقتدار و توسل به حضرت زهرا


چهارمین منقبتی كه وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش مشترك است، در اهتدا و اقتدا و تمسك است، یعنی هدایت یافتن و پیروی كردن مردم از آنان و در موقع نیاز، متوسل شدن به آنان.

انس بن مالك روایت می كند:

«صلی بنا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم صلوة الفجر، فلماانفتل من الصلوة اقبل علینا بوجهه الكریم، فقال: معاشر المسلمین، من افتقد الشمس فلیستمسك بالقمر، و من افتقد القمر فلیستمسك بالزهرة، و من افتقد الزهرة، فلیستمسك بالفرقدین. فقیل: یا رسول الله، ما الشمس و القمر، و ما الزهره و ما الفرقدین؟ فقال: انا الشمس و علی القمر و فاطمه الزهره و الحسن و الحسین الفرقدان،


و كتاب الله لا یفترقان حتی یردا علی الحوض». [1] .

«روزی پیامبر اكرم با ما نماز صبح بجای آورد، و پس از فراغت از نماز روی مباركش را به سوی ما گردانید: و فرمود: ای جماعت مسلمانان، هر كس كه آفتاب را از دست بدهد، پس باید به ماه تمسك جوید، و در فقدان ماه دست به دامان زهره شود، و اگر


زهره را نیابد به دو ستاره ی فرقدان پناه آورد. از پیامبر اكرم سؤال شد كه یا رسول الله مقصود از آفتاب و ماه و زهره و فرقدان (دو ستاره نورافشان چیست؟ فرمود: من آفتابم، علی ماه، و فاطمه زهره است و دو ستاره حسنین هستند. آنان با كتاب خدا دو دستاویز بشرند و همواره بهم پیوسته اند و هرگز از یكدیگر جدا نمی شوند تا در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند».

روایت فوق را ابو اسحاق ثعلبی در عرائس نقل كرده است.

نطنزی نیز در الخصائص العلویه این روایت را بدینگونه نقل می نماید كه حضرت رسول فرمود:

«اطلبوا الشمس، فاذا غابت، فاطلبوا القمر، و اذا غاب القمر فاطلبوا الزهره، و اذا غابت الزهره، فاطلبوا الفرقدین. قلنا: یا رسول الله، من الشمس؟ قال: انا. و من القمر؟ قال: علی. فمن الزهره؟ قال فاطمه. قلنا: فمن الفرقدان؟ قال: الحسن والحسین». [2] .

«آفتاب را بیابید، و اگر آفتاب غروب كرد، ماه را طلب كنید. در صورتیكه ماه از نظرها پنهان شد، زهره را بطلبید، و اگر زهره ناپدید شد دو ستاره ی فرقدین رابجویید.سؤال شد یا رسول الله مقصود از شمس و قمر و زهره فرقدین چه كسانی هستند؟ فرمود: من آفتابم، علی ماه، و فاطمه زهره است، و حسن و حسین دو ستاره فرقدان».

این روایت را صاحب «روضة الصفاء» [3] و «حبیب السیر» [4] با


عبارات دیگر از جابربن عبدالله نقل كرده اند كه حضرت رسول فرمود:

«اهتدوا بالشمس، فاذا غابت الشمس فاهتدوا بالقمر، و اذا غاب القمر فاهتدوا بالزهره، و اذا غابت فاهتدوا بالفرقدین. فقیل: یا رسول الله من الشمس؟ قال: انا. من القمر؟ علی بن ابی طالب، من الزهرة؟ الزهراء سلام الله علیها. و الفرقدان؟ هما الحسنان». [5] .

روایت مورد بحث را جمعی از دانشمندان شیعه نیز از جابر بن عبدالله نقل كرده اند. [6] شیخ صدوق رحمه الله علیه نیز در معانی الاخبار


این حدیث را ذكرنموده است با این تفاوت كه بجای كلمه ی «اهتدوا»


كلمه ی «اقتدوا» آورده است. [7] در اكثر این روایات كه از شیعه و سنی منقول است گفتار پیامبر با این جمله خاتمه می یابد: «كتاب خدا و عترت من بهم پیوسته است و هرگز از یكدیگر جدا نمی شوند تا در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند» [8] و خود این مطلب موضوع بسیار فوق العاده و مهمی است. [9] .


از روایات مذكور كاملا روشن است كه حضرت صدیقه


سلام الله علیها در مراتب و مناقب گفته شده، هم ردیف رسول


اكرم، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام است و در مقام تمسك،اهتدا و اقتدا همانند آنان می باشد، و اگر در ولایت عصمت نظیر پیامبر اكرم، علی، و حسنین نبود، امر هدایت یافتن، و پیروی مردم از او، و توسل هر بشری در مشكلات به او، كاری بیهوده و گزاف می بود. حضرت زهرا علیهاالسلام یكی از ذخائری است كه حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از خود باقی گذاشته است و در این باره می فرماید:

«انی مخلف فیكم الثقلین كتاب الله و عترتی». [10] .

«من در میان شما دو وزنه ی سنگین باقی می گذارم، كتاب خدا و


خاندان من».

و حضرت صدیقه سلام الله علیها یك تن از عترت پیامبر، و زهره ای است كه در مدار عصمت و ولایت، با شمس و قمر و فرقدین هم رتبه و هم درجه است، اگر چه نور شمس و قمر بر نور زهره غلبه دارد و با وجود خورشید و ماه نمی توان نور زهره را مشاهده كرد، و گوئی پیامبر اكرم با تقدم و تاخر اسامی پنج تن در همه ی روایات و با ترتیب مشخص و معین می خواهد بیان فرماید كه امیرالمؤمنین علیه السلام از زهرا علیهاالسلام افضل است، و مقام زهرا تالی و بلافاصله بعد از امیرالمومنین است و اگر چنین نبود، شایسته بود كه اول نام حضرت زهرا ذكر شود.

ترتیب اسماء پنج تن، در آسمانها، در عرش، در كرسی، در جنت و در سایر مواقف كه نوشته شده و یا مورد خطاب خدایی بوده اند به همین سبك و نسق بوده است. رسول خدا در هر جا كه سخن از پنج تن است، ابتدا نام خودش را ذكر می كند، بعد امیرالمؤمنین و سپس حضرت صدیقه را، و در تمام اخبار و احادیث این ترتیب اسماء مراعات شده است، لذا معلوم می شود كه مقام حضرت زهراء علیهاالسلام تالی و بلافاصله بعد از امیرالمؤمنین است، اگر چه، پنج تن در مناقب و فضائل و مطالبی كه گفته شد، هم ردیف، هم درجه و یكسانند، با وجود این مقام آنان در مراتب و مدراج دیگر ممكن است با هم اختلاف داشته باشد، ولی آنچه محققا از ترتیب اسامی آنها در كلام پیامبر می توان استفاده كرد، این است كه رسول اكرم دارای عالیترین مقام، و امیرالمؤمنین پس از


پیامبر، و حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از او، حسنین پس از فاطمه، صاحب والاترین مقام در جهان آفرینش هستند.

و ما این مطلب را نیز ثابت خواهیم كرد كه حضرت زهرا علیهاالسلام از یازده امام دیگرافضل تر و برتر می باشد، و اگر جز این یك منقبت، فضیلت دیگری در شان او نبود، همین برای اثبات مقام ولایت آن حضرت كافی بود. پیامبر اكرم برای امت خود، نمونه ها و یادگاریهای پاینده ای بعد از خودش بر جای نهاده است: یادگاریهای پاینده ای بعد از خودش بر جای نهاده است: یادگاریهایی كه در هر زمان و مكان، در زمینه های علمی، عملی، تمسكی، اقتدایی، و اهتدایی و... جوابگوی جمیع نیازهای بشری باشند.

حضرت صدیقه سلام الله علیها در تمام شئون مذكور سهیم و مشترك است، به عبارت دیگر چنان كه علی بن ابی طالب مقتدای ما، هادی ما، رهنمای ما، و ولی ماست، عینا حضرت زهرا سلام الله علیها نیز همانگونه است، نه تنها برای ما مسلمانان، بلكه برای جمیع بشر از اولین و آخرین.



[1] العرائس (مخطوط). (رجوع بفرماييد به حقاق الحق ج 24/ 250).

در معاني الاخبار شيخ صدوق اين حديث به دو طريق بصورتهاي زير آمده است:

(1)- احمد بن ابي جعفر البيهقي، عن علي بن جعفر المديني، عن ابي جعفر المحاربي، عن ظهير بن صالح العمري، عن يحيي بن تميم، عن المعتمر بن سليمان، عن ابيه، عن يزيد الرقاشي، عن انس بن مالك، قال: «صلي بنا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم صلاه الفجر، فلما انفتل من صلاته اقبل علينا بوجهه الكريم، فقال: معاشر الناس، من افتقد الشمس فليتمسك بالقمر، و من افتقد القمر فليتمسك بالزهره، و من افتقد الزهره، فليتمسك بالفرقدين. قيل: يا رسول الله، مالشمس و القمر و الزهره و الفرقدان؟ فقال: انا الشمس و علي القمر و فاطمه الزهره و الحسن و الحسين الفرقدان، و كتاب الله لايفترقان حتي يردا علي الحوض».

(2)- محمد بن عمر (و) بن علي البصري، عن عبدالله بن علي الكرخي، عن محمد بن عبدالله، عن ابيه، عن عبدالرزاق الصنعاني، عن معمر، عن الزهري، عن انس، قال: «صلي بنا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم صلاه الفجر، فلما انفتل من الصلاه اقبل علينا بوجهه الكريم علي الله عز و جل، ثم قال: معاشر الناس، من افتقد الشمس فليتمسك بالقمر، و من افتقد القمر فليتمسك بالزهره، و من افتقد الزهره، فليتمسك بالفرقدين. ثم قال رسول الله: انا الشمس، و علي القمر و فاطمه الزهره و الحسن و الحسين الفرقدان، و كتاب الله لايفترقان حتي يردا علي الحوض». (معاني الاخبار ص 114- 115).

[2] الخصائص العلويه، فرائدالسمطين ج 2/ 16/ ح 361، شواهد التنزيل ج 2/ ح 922.

[3] كتاب «روضه الصفاء» تاليف محمد بن خاوندشاه بن محمود معروف به ميرخواند متوفاي 903 يا 904 هجري مي باشد.

[4] كتاب «تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر» تاليف غياث الدين بن همام الدين شيرازي معروف به خواندمير متوفاي 941 هجري است.

[5] روضه الصفاء جلد 1/ جزء 3/ ذيل احوال حضرت حسين بن علي عليهماالسلام، حبيب السير ج 1/ 35. همچنين مراجعه بفرماييد به: شواهد التنزيل- آيه ي (اهدنا الصراط المستقيم)- ج 1/ ح 91، و مقتل الحسين خوارزمي ج 1/ 110.

ترجمه ي فارسي اين روايت چنين است: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «راه راست را با خورشيد بيابيد؛ آنگاه كه خورشيد پنهان گرديد راه راست را با ما بيابيد؛ و آنگاه كه ماه پنهان گرديد راه راست را با ستاره ي زهره بيابيد؛ و آنگاه كه ستاره ي زهره پنهان شد راه راست را با ستاره ي زهره بيابيد؛ و آنگاه كه ستاره ي زهره پنهان شد راه راست را با دو ستاره ي فرقدين بيابيد. به رسول خدا عرض شد كه: يا رسول الله منظور از خورشيد چيست؟ فرمود: منظور من هستم. ماه كيست؟ فرمود: علي بن ابي طالب. زهره كيست؟ فرمود: زهرا، و فرقدين نيز حسنين مي باشند».

[6] معاني الاخبار ص 114- 115، امالي طوسي ج 2/ 130، 131، بحارالانوار ج 24/ 74، 75.

شيخ طوسي در امالي روايت جابر را با عباراتي آورده است كه نظر به اهميتي كه دارد ما آن را در اينجا عينا نقل مي كنيم:

«جماعه، عن ابي المفضل، عن الحسن بن علي بن زكريا، عن محمد بن صدقه، عن موسي بن جعفر، عن ابيه، عن جده، عن جابرالانصاري، قال: صلي بنا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم صلاه الفجر، ثم انفتل و اقبل علينا يحدثنا، ثم قال: ايها الناس، من فقد الشمس فليتمسك بالقمر، و من فقد القمر فليتمسك بالفرقدين. قال: فقمت انا و ابوايوب الانصاري و معنا انس بن مالك، فقلنا: يا رسول الله من الشمس؟ قال: انا. فاذا هو صلي الله عليه و آله و سلم قد ضرب لنا مثلا، فقال: ان الله تعالي خلقنا، فجعلنا بمنزله نجوم السماء كلما غاب نجم طلع نجم، فانا الشمس، فاذا ذهب بي فتمسكوا بالقمر. قلنا. فمن القمر؟ قال: اخي و وصيي و وزيري و قاضي ديني و ابوولدي و خليفتي في اهلي علي بن ابي طالب. قلنا: فمن الفرقدان؟ قال: الحسن والحسين. ثم مكث مليا، فقال: هولاء و فاطمه و هي الزهره عترتي و اهل بيتي، هم مع القرآن، لايفترقان حتي يردا علي الحوض». (امالي طوسي ج 2/ 130، 131).

يعني: جابر روايت مي كند كه «رسول خدا نماز صبح را با ما خواند و پس از اتمام نماز رو به ما نمود و با ما سخن گفت. حضرت فرمود: اي مردم، هركس كه خورشيد را از دست دهد بايد به ماه تمسك جويد، و هركس ماه را از دست دهد بايد به فرقدان متمسك شود.

جابر مي گويد: من و ابوايوب انصاري برخاستيم- انس بن مالك نيز بود- به پيامبر عرض كرديم: اي رسول خدا منظور از خورشيد چيست؟ فرمود: خورشيد، من هستم؛ آنگاه پيامبر براي ما مثالي زد، فرمود: خداي تعالي ما را خلق نمود؛ آنگاه ما را بمنزله ي ستارگاه آسمان قرار داد، هرگاه ستاره اي پنهان گردد ستاره ي ديگري طلوع مي نمايد؛ پس (بدانيد كه) من خورشيدم و آنگاه كه من رفتم به ماه متمسك گرديد. گفتيم: منظور از ماه كيست؟ پيامبر فرمود: ماه، برادر و وصي و وزير و پرداخت كننده ي ديون من و پدر فرزندان من و جانشين من در ميان خاندانم يعني علي بن ابي طالب مي باشد. گفتيم: منظور از فرقدان چيست؟ فرمود: منظور حسن و حسين هستند. آنگاه پيامبر لحظه اي درنگ نمود و سپس فرمود: آنان و فاطمه- كه زهره مي باشد- خاندان و اهل بيت من هستند؛ آنان با قرآنند، و قرآن و اهل بيت من تا (روز قيامت كه) بر من در كنار حوض (كوثر) وارد مي گردند از يكديگر جدا نمي شوند.

[7] معاني الاخبار ص 114- 115.

[8] العرائس (مخطوط)، امالي طوسي ج 2/ 130، 131، معاني الاخبار ص 114- 115، بحارالانوار ج 24/ 74- 76.

[9] علاوه بر روايات فوق كه ب نقل از انس بن مالك و جابر بن عبدالله انصاري بود روايتي نيز به همي مضمون از جناب سلمان نقل است كه صاحب كفايه الاثر آن را بدينگونه نقل مي نمايد:

«حدثنا محمد بن عبدالله بن المطلب و ابوعبدالله محمد بن احمد بن عبدالله بن الحسن بن عباس الجوهري، جميعا قالا: حدثنا (محمد بن) لاحق اليماني عن ادريس بن زياد، قال: حدثنا اسرائيل بن يونس بن ابي اسحاق السبيعي، عن جعفر بن الزبير، عن القاسم (بن سليمان)، عن سلمان الفارسي رضي الله عنه قال: خطبنا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فقال: معاشر الناس، اني راحل عنكم عن قريب و منطلق الي المغيب، اوصيكم في عترتي خيرا، و اياكم والبدع، فان كل بدعه ضلاله و كل ضلاله و اهلها في النار. معاشر الناس، من افتقد الشمس فليتمسك بالقمر، و من افتقد القمر فليتمسك بالفرقدين، و من افتقد الفرقدين فليتمسك بالنجوم الزاهره بعدي، اقول قولي و استغفر الله لي و لكم. قال: فلما نزل عن المنبر صلي الله عليه و آله و سلم تبعته حتي دخل بيت عائشه، فدخلت عليه قلت: بابي انت و امي يا رسول الله، سمعتك تقول: اذا افتقدتم الشمس فتمسكوا بالقمر، و اذا افتقدتم القمر فتمسكوا بالفرقدين، و اذا افتقدتم الفرقدين فتمسكوا به بعدي و اما الفرقدان فالحسن و الحسين، فاذا افتقدتم القمر فتمسكوا بهما، و اما النجوم الزاهره فالائمه التسعه من صلب الحسين عليه السلام و التاسع مهديهم. ثم قال: انهم هم الاوصياء و الخلفاء بعدي، ائمه ابرار، عدد اسباط يعقب و حواري عيسي. قلت: فسمهم لي يا رسول الله، قال: اولهم و سيدهم علي بن ابي طالب، و سبطي، و بعدهما زين العابدين علي بن الحسين، و بعده محمد بن علي باقر علم النبيين، و جعفر الصادق ابن محمد، و ابنه الكاظم سمي موسي بن عمران، والذي يقتل بارض خراسان علي ابنه، ثم ابنه محمد، و الصادقان علي و الحسن، و الحجه القائم المنتظر في غيبته، فانهم عترتي من دمي و لحمي، علمهم علمي، و حكمهم حكمي، من آذاني فيهم فلا اناله الله تعالي شفاعتي». (كفايه الاثر ص 40- 42).

يعني: «سلمان فارسي مي گويد: روزي رسول خدا براي ما سخنراني نمود و در آن فرمود: اي مردم، من بزودي از ميان شما بسوي (عالم) غيب خواهم رفت، به شما وصيت مي كنم كه با خاندان من بخوبي رفتار نماييد، از بدعتها بپرهيزيد كه هر بدعتي، گمراهي و ضلالت است و اهل هر ضلالتي جايگاهش آتش است. اي مردم، هركس خورشيد را از دست داد بايد به ماه متمسك شود، و هر كس كه ماه را از دست داد بايد به فرقدان تمسك نمايد، و هرگاه كه فرقدان را از دست داد بايد به ستارگان درخشان بعد ازم ن متمسك گردد. سخنم را مي گويم و از خداوند براي خودم و شما طلب مغفرت مي نمايم.

سلمان مي گويد: آنگاه كه پيامبر از منبر پايين آمدند به دنبال حضرت رفتم تا به منزل عايشه داخل گرديد، من نيز داخل گرديدم و به پيامبر عرض كردم: اي رسول خدا پدر و مادرم بفدايت باد، شنيدم كه فرمودي: «هر كس كه خورشيد را از دست داد بايد به ماه متمسك شود، و هر كس كه ماه را از دست داد بايد به فرقدان تمسك نمايد، و هرگاه كه فرقدان را از دست داد بايد به ستارگاه درخشان بعد از من متمسك گردد»، منظور شما از خورشيد و ماه و فرقدان و ستارگان درخشان چيست؟ پيامبر فرمودند: خورشيد، من هستم و ماه، علي است؛ آنگاه كه مرا از دست داديد پس از من به او متمسك گرديد. فرقدان نيز حسن و حسين هستند، آنگاه كه ماه را از دست داديد به آن دو متمسك شويد؛ ستارگاه درخشان نيز نه امامي هستند كه از فرزندان حسين مي باشند و نهمين آنان مهدي ايشان است. پيامبر سپس فرمودند: آنان اوصيا و خلفاي بعد از من مي باشند؛ آنان اماماني نيك به تعداد فرزندان يعقوب و حواري عيسي هستند. سلمان مي گويد: عرض كردم: يا رسول الله نام آنان را ذكر بفرماييد. حضرت نيز نام آنان را براي من ذكر فرمودند و گفتند: اولين آنان كه آقا و سرور آنان مي باشد علي بن ابي طالب است، سپس دو نوه ي من (حسن و حسين)، و پس از آن دو زين العابدين علي بن حسين، و بعد از او محمد بن علي باقر علم انبيا، و جعفر صادق فرزند محمد، و فرزندش كاظم كه به نام موسي بن عمران ناميده مي شود، و فرزندش علي كه در سرزمين خراسان به قتل خواهد رسيد، و پس از او فرزندش محمد، و سپس، آن دو (امام) صادق يعني علي و حسن، و بعد از آنان حجت قائم كه در غيبتش به انتظار او مي نشينند؛ اينان عتر (و خاندان) من هستند و از خون و گوشت من مي باشند؛ علم آنان بمانند علم من، و حكم آنان بمانند حكم من است، كسي كه مرا- با آزار آنان اذيت مي نمايد- خداوند با شفاعت من ياريش نفرمايد.

[10] اين روايت كه به حديث «ثقلين» مشهور است با عبارات مختلفي بيان گرديده است و در تواتر آن هيچ ترديدي نمي توان نمود. ما ذيلا به بعضي از مصادر اين روايت از كتب عامه اشاره مي نماييم:

صحيح مسلم- كتاب فضائل الصحابه، باب من فضائل علي بن ابي طالب- ج 4/ 1873/ ح 2408، صحيح ترمذي- كتاب المناقب، باب الكبري ج 2/ 194، مسند احمد بن حنبل ج 4/ 366، 367، سنن دارمي- كتاب فضائل القرآن، باب فضل من قرا القرآن- ج 2/ 431، 432، المستدرك ج 3/ 109، 148، 533، نظم دررالسمطين ص 232، شرح السنه ج 7/ 205، 206، تفسير ابن كثير ج 4/ 113، ذخائرالعقبي ص 16، مناقب ابن مغازلي ص 234، 235، مقتل الحسين ج 1/ 104، فرائدالسمطين ج 2/ 272- 275/ ح 538، 539، اسد الغابه ج 2/ 12، شرح العقيده الطحاويه ج 2/ 737، 738، احياء الميت ص 114، الصواعق المحرق ص 224، 229، 230، مجمع الزوائد ج 9/ 163، الدرالمنثور ج 2/ 60، ج 6/ 7، 306، ينابيع الموده ص 30، 38، 41، 370، 183.